کد مطلب:108923 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:188

خطبه 001-آغاز آفرینش آسمان و...












[صفحه 38]

خطبه الابتداء ستایش خداوندی را است كه نمی رسد به ثنای او گویندگان و نمی توانند شمرد نعمتهای او را حسابگران نتوانند ادا كنند حق او را كوشش كنندگان خداوندیكه درك نمی كنند او را همتهای بلند و نمی رسد به ذات او فرورفتن چشمهای تیزنگر خداوندی كه نیست صفتش را حدی معین و نه تعریضی موجود و نه وقتی معین و نه سرآمدی مشخص آفرید مخلوقات را به توانائی خود و پراكنده كرد بادها را به رحمت خود و میخكوب كرد با سنگهای بزرگ جنبش زمین خویش را

[صفحه 38]

ابتدای دین شناختن اوست و شناختن كامل او تصدیق او است و تصدیق كامل او یگانه دانستن اوست و كمال توحید او خالص نمودن عمل است برای او و كمال خالص نمودن برای او سلب كردن صفتهاست از او برای گواهی هر صفت كه آن غیر موصوف است و گواهی هر موصوف كه آن غیر از صفت است هر كس وصف كند خداوند پاك را قرینی برای او دانسته و هر كس برای او مصاحبی قرار داد او را دو تا دانست و هر كه دو تا دانستش او را تقسیم كرد و هر كه او را تقسیم كند به او نادان است كسی كه به وی نادان شود به سویش اشاره می نماید و هر كه به سوی او اشاره كرد او را به حدی معین كرده و هر كس محدودش كرده او را به شمارش آورده او را و هر كس گفت او چیست او را ضمن چیزی قرار داده هر كس بگوید بر چیست بعضی از آنكه را از او

[صفحه 38]

تهی دانست بودی است نه از جانب نو پیدا شدن موجودیست نه از نیستی با هر چیزی است نه با مصاحبت و غیر از هر چیزیست نه با كناره گیری انجام دهنده كار است نه به معنی حركات و ابزار بیناست هنگامیكه دیده شده ای او را نبود از آفریده اش تنها بوده هنگامیكه انیسی نبود تا به آن مانوس شود و وحشت نكند برای نبودنش

[صفحه 38]

بیافرید مخلوقات را آفریدنی و آغاز كرد ایجاد آن را آغاز كردنی بدون اندیشه ای كه به كار برد آن را و بدون آزمایشی كه به دست آورد آن را و بدون جنبشی كه در خود پدید آرد آن را و بدون قصد نفسی كه مضطرب باشد در آن گردانید چیزها را به وقتهایش و سازگاری و او میان گوناگون بودن آنها و فروش طبیعتهای آنها را در آنها و ملازم گردانید آن طبایع را بر پیكرهای آنها دانا بود به آنها پیش از آفریدنشان احاطه كننده بود به حدود آنها و پایان آنها شناسا بود به هم پیوندهای مناسب آنها و گوشه های آنها

[صفحه 39]

سپس آفرید حق پاك گشادگی فضاها را و شكافتن گوشه ها را و فضاهای هوا را و جاری كرد در آن آبی بازگرداننده بر یكدیگر را موجهایش بر هم نشسته امواج زننده آن بار كرد آن را بر پشت باد تند و جنباننده شكننده پس فرمان و او به باد بباز گردانیدن آن مسلط كرد آن را بر بستن آن و نزدیك گردانید آن را به نهایت آن هوا از زیر آن گشوده شده و آب از بالایش ریخته شده سپس آفرید خداوند پاك بادی عظیم گردانید جای دزیدن آن را و دائم نمود ملازمت آن را و تند نمود وزیدن آن را و دور گردانید مبدا تكوینش را و فرمان داد او را به برهم زدن آب موج زننده و برانگیختن موج دریاها جنبانیدن آن آب را مانند جنبانیدن مشك و روان كرد آن (آب) را مانند روان كردن آن در فضا بازمی گرداند اول آن را به آخرش و ساكنش را به متحرك آن تا بالا آمد انبوهی آن و انداخت كف را آب بر هم نشسته آن پس بالا برد در هوای گشاده و فضای فراخ پس درست كرد از آن هفت آسمان را قرار داد زیرین آنها را موجی بازداشته شده و بالای آنها را سقفی نگهداشته شده و بنای برافراشته بدون ستونی كه آن را بر پای دارد و بدون مسماری كه به نظم آورد آن را آنگاه آرایش داد آنها را به زینت ستاره ها و روشنی

نورافكنها و روان كرد در آنها چراغ نورافشان و ماه نور دهنده را در فلكی گردنده و سقف سیركننده و صفحه جنبنده

[صفحه 39]

آنگاه بازنمود میان آسمانهای بلند را پر كرد آنها را به انواع مختلف از فرشتگان خود بعضی از ایشان در حال سجودند و ركوع نمی كنند و برخی در ركوعند بر پا نمی ایستند و صف زدگانند جدا نمی شوند و تسبیح كنندگانند خسته نمی شوند فرانمی گیرد آنان را خواب چشمها و نه سهو در عقلها و نه سستی بدنها و نه غفلت فراموشی و دسته ای از آنها امینانند بر وحی او و زبانهایند به سوی پیامبران وحی و آمد و رفت كنندگانند با مراد و فرمان او و بعضی از آنان نگهبانانند برای بندگانش و دربانند برای درهای بهشتهای او و عده ای از آنان ثابت است در زمینهای زیرین قدمهاشان و درگذشته از آسمانهای زیرین گردنهاشان بیرون رفته از اطراف جهان اعضایشان او مساوی است به پایه های عرش دوشهایشان فروخوابانده در برابر عرش چشمهایشان پیچیده شده اند در زیر آن با بالهایشان زده شده میان آنان و میان كسی كه پائین آنانند حجابهای عزت و پرده های قدرت (در فكر خود) به صورتی در نمی آورند پروردگارشان را به صورت در آوردن و جاری نمی كنند بر او صفتهای مخلوقات را و حد نهایت قرار نمی دهند او را با مكانها و اشاره نمی كنند به سوی او به مانندها

[صفحه 40]

از آن پس فراهم آورد خداوند پاك از درشت زمین و هموار آن و شیرین آن و شور آن خاكی پاچید به آن آب تا خالص شد آمیخت آن را با رطوبت تا به هم چسبید آنگاه بیافرید از آن شكلی دارای اطراف و پیوستگیها و اعضاء و گسستگیها خشكانید آن را تا به هم چسبید و محكم و نرم قرار داد آن را تا خشكید برای زمان شمرده شده و مدت دانسته شده آنگاه دمید در آن از روح خود بر پا ایستاد انسانی دارای دركهائی می گردانید آنها را و اندیشه ای می گردید با آن و اعضائیكه خدمتگزار خویش قرار میدهد آنها را و ابزاری می گرداند آنها را و شناختی جدا می سازد با آن میان حق و باطل را و چشیدنیها را و بوئیدنیها و رنگها و جنسها را آمیخته شده به اصل رنگهای گوناگون و مانندهای با هم الفت گرفته و ضدهای مخالف و به هم آمیخته های مختلف از گرمی (صفراء) و سردی (بلغم) و تری (خون) و خشكی (سوداء) و اندوه و خوشحالی

[صفحه 40]

و درخواست كرد خداوند پاك از فرشتگان بر گردانیدن امانت خود را نزد ایشان و پیمان وصیت خود را به سوی ایشان در رام شدن باسجده كردن برای او و فروتنی برای گرامی داشتن او پس فرمود پاكست او سجده كنید به آدم همه سجده كردند مگر شیطان فراگرفت او را عصبییت غلبه كرد بر وی بدبختی و عزیز قرار داد خود را به آفریده شدن از آتش و خوار شمرد آفریده شده از گل خشك را پس داد او را خداوند مهلت برای سزاوار شدن برای خشم و برای تمام ساختن آزمایش و راست گردانیدن وعده فرمود تو از جمله مهلت داده شدگانی تا روز وقت معلوم

[صفحه 41]

سپس ساكن نمود خداوند پاك آدم را در سرائی گوارا گردانید در آن زیستن او را و ایمن گردانید جایگاه او را ترسانیدش از شیطان و دشمنی او فریب داد او را دشمنش برای حسدبردن بر او به سرای ماندن و مصاحبت نیكوكاران فروخت یقین را به شك خود و تصمیم را به سستی خود و تبدیل نمود شادی را به ترس و فریب خوردگی را به پشیمانی پس از آن گسترانید خداوند پاك (رحمت خود را) برای او در توبه اش و الهام كرد او را كلمه رحمت خود را و وعده داد او را بازگشت به بهشتش و فروفرستاد او را به سرای آزمایش و زائیده شدن فرزندان

[صفحه 41]

و برگزید خداوند پاك از اولادش پیغمبرانی گرفت بر وحی پیمانشان را و بر رساندن پیغام امانت آنان را وقتی كه تغییر داد بیشتر آفریده شده هایش پیمان الهی را به سوی آنان نادان شدند به حق او و و فراگرفتند مانندها با او و برگردانید آنها را شیطانها از شناختن او و برید ایشان را از پرستش او پس برانگیخت در بین آنان فرستادگانش را و پیاپی فرستاد بسوی آنان پیغمبران خود را تا درخواست كنند از آنان اداء پیمان فطری او را و یادآوری كنند ایشان را فراموش نشده نعمت او را و تمام كنند عذر را بر ایشان به رسانیدن و برانگیزانند برای آنان پنهان شده های عقلها را و نشان دهند به ایشان آیات مقدره را از آسمان بالای سرشان افراشته و گستره ای زیر ایشان قرار داده شده و اسباب زندگی زنده شان می دارد و آخر مدتها نابودشان می نماید و بیماریهائیكه پیرشان می كند و پیشامدهائی پیاپی بیاید بر ایشان و خالی نگذاشت خداوند پاك آفریده شده های خود را از پیغمبر فرستاده شده با كتاب نازل شده یا برهان قاطع با راه راست مستقیم فرستادگانی سست نمی كرد ایشان را كمی شمار آنان و نه زیادتی تكذیب كنندگان آنان را برخی از پیامبران گذشته نامیده شده برای او پیامبریكه ب

عد از اوست یا پیغمبر لاحقی كه شناسانده پیامبری را كه پیش از او بوده

[صفحه 41]

بدین منوال پدید آمد قرنها و گذشت روزگارها و درگذشتند پدرها به جایشان نشستند فرزندان تا اینكه برانگیخت خداوند سبحان محمد پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله را برای انجام وعده خود و تمام گردانیدن نبوت خود گرفته شده بر پیغمبران پیمان او شهرت یافته نشانه های او و با كرامت بود موقع ولادتش و مردم زمین در آنروز دارای مذهبهای متشتت و خواهشهای پراكنده و جمعیتهای پراكنده بودند در میان تشبیه كننده با او به خلقش یا عدول كننده در نام او یا اشاره كننده بود به غیر او هدایت كرد آنان را به وسیله او از گمراهی نجات داد آنان را به منزلت او از نادانی

[صفحه 42]

سپس برگزید خداوند پاك برای محمد صلی الله علیه و آله رسیدن بخودش او پسندید برای او آنچه را كه نزد اوست و دور داشت او را از سرای دنیا و بگردانید میلش را از مصاحبت محنت و بلا و قبض كرد او را به سوی خود در حال خوشنودی درود خدا بر او و آلش باد باقی گذاشت در میان شما چیزی را كه گذاشتند پیغمبران در میان امت خویش زیرا رها نكرد آنان را بسر خود بدون راه روشن و نه نشانه ای بر پا شده كتاب پروردگار شما (باقی گذاشت) بیان كننده بود حلال آن حرام آن و واجبات آن و مستحبات آن را و ناسخ آن و منسوخ آن و مباح آن و ممنوع آن و خاص آن و عام آن و عبرتهای آن و مثلهای آن و مطلق آن و مقید آن و محكم آن و متشابه آن را تفسیركننده بود مجملهای آن را و بیان كننده بود شكلهای آن را در میان فراگرفته شده پیمان دانستن آن و تجویز شده بر بندگان ندانستن آن و میان چیزیكه ثابت گشته در كتاب وجوب آن و معلوم است در حدیث پیغمبر رفع آن واجب است در حدیث فراگرفتن آن اجازه داده شده است در قرآن ترك آن و میان واجب شده در وقت آن و از بین رفته است در آینده خود و جداكننده است میان حرامهای خود از گناه كبیره قرار داده بر آن آتشهای خود را با گناه صغیره كه م

هیا فرموده برایش آمرزش خود را و میان پذیرفته شده در مرتبه مكر آن و تجویز شده در بیشتر آن

[صفحه 42]

واجب گردانید بر شما حج خانه خود كعبه را كه قرار داد آن را قبله برای مردم وارد می شوند به آنجا مانند ورود چارپایان مشتاق میشوند به سوی آن مانند اشتیاق كبوتران قرار داد آن را خداوند پاك نشانه ای برای فروتنی آنان به بزرگواری خود و گردن نهادن آنان به عزت او و برگزید از بندگان خود شنوندگانی را كه اجابت كردند به جانب آن دعوت او را و تصدیق كردند كلمه او را و ایستادند در جای ایستادن پیغمبرانش و مانند شدند به ملائكه او كه طواف كنندگانند بگرد عرش او ذخیره می كنند سودها را در تجارتگاه پرستش او و می شتابند نزد وعده گاه آمرزش او قرار داد آنجا را خداوند سبحان و بزرگ برای اسلام نشانه و برای پناهندگان حرم امنی واجب كرد حج آن را و لازم نمود حق آن را و نوشت بر شما زیادت آن را فرمود خداوند پاك و مر خدا را است بر مردمان حج گذاردن آن خانه هر كه استطاعت دارد به سوی آن راه را و كسی كه كافر شد همانا خداوند بی نیاز است از جهانیان.


صفحه 38، 38، 38، 38، 39، 39، 40، 40، 41، 41، 41، 42، 42.